2016/02/20

از اوین می‌شود کوه‌های تهران را دید؟



آریل دورفمن نویسنده شیلیایی یکی از کسانی است که بهمن دارالشفایی با او گفتگو کرده است.
بهمن معرفی دورفمن را این طور شروع می‌کند «او نویسنده‌ای است که زندگی‌اش با تبعید و مهاجرت گره خورده است.»
او در ادامه تعریف می‌کند که چطور کودکی خود آریل دورفمن به خاطر عقاید سیاسی پدرش و بعد خودش در تبعید به کشورهای مختلف گذشت.
آریل دورفمن در پایان این گفتگو می‌گوید: «وقتی رودریکو پسر اول من کوچک بود مثل بچه‌های ایران وقتی می‌خواست نقاشی بکشد اولین چیزی که می‌کشید کوه‌ها بودند. وقتی به اروپا تبعید شدم من و همسرم آنجلیکا دیدیم که آروم آروم کوه‌ها از نقاشی‌های رودیگو محو می‌شوند و این کاملا نمادین بود. معنی‌اش این است که اگر این چیزهایی که جز زندگی هر روزه ما بوده داره از ذهن رودریگو حذف می‌شه شاید داره از ذهن ما هم حذف می‌شه.»
«البته ما می‌گفتیم نه اون بچه است و وقتی برگردیم همه اینها برمی‌گرده سرجاش. ولی اون داشت اتفاقی را که بالاخره برای خود ما هم افتاد پیش‌بینی می‌کرد.»
«من می‌خواستم به شیلی برگردم و کوه‌ها را ببینم چون اولین چیزی که دلم براش تنگ می‌شد کوه‌ها بودند. »

آریل دورفمن می‌گوید: «تا جایی که می‌دونم در تهران کوه‌ها در شمال شهر هستند یعنی شما همیشه جهت را می‌دونید. می‌دونید جنوب کدوم وره، غرب کدوم وره، شرق کدوم وره. اگر تو خیابون گم بشید کافیه سرتون را بالا کنید و ببینید کوه کدوم وره. همیشه می‌دونید یک چیزی پشت شما را داره. می‌دونید که ازتون محافظت می‌کنه. در شیلی کوه‌های خیلی خیلی بلند آند هستند. نصف آسمون را گرفتند و و من بدون کوه‌ها گیج می‌شدم. در خیابون‌های صاف پاریس و هلند من گیج می‌شدم. نمی‌دونستم کجا هستم. من واقعا دلم می‌خواست برگردم. از ته دل می‌خواستم برای همیشه اونجا زندگی کنم و اونجا بمیرم. اما سرنوشت من این نبود.»
بهمن هم دلش برای دماوند و کوه‌های تهران تنگ شده بود که برگشت. از اوین می‌شود کوه‌های تهران را دید؟

2016/02/17

Ten days without news: Bahman's family gravely concerned

The family of Bahman Daroshsafaei say they are gravely concerned about the wellbeing of their imprisoned son, who hasn't called home for ten days.

Bahman was detained on 3 February, and his family have struggled since to obtain credible information about their son.

In their last visit to Evin prison, where their son is believed to be held, an official who had previously spoken to them on the phone refused to do so again, and said, according to someone at the prison who relayed his message: "I have no information about your son. He's in the [interrogators'] hands."

This latest remark has aggravated concerns after a week of constant pursuit, in which Bahman's family appealed to Iranian officials, including the Minister for Justice, the Minister for Intelligence, and President Rouhani - all to no avail.

Iranian authorities are yet to comment on Bahman's case. It seems no one knows why he's been detained but those who've detained him. And those who might know anything about those who have detained him, it seems, are not willing - or allowed - to talk.

بازپرس به خانواده بهمن: خبری از پسرتان ندارم

خانواده بهمن دارالشفایی می‌گویند ده روز است مطلقا از او بی‌خبرند و نگران سلامتی‌اش هستند.


صبح چهارشنبه مادر بهمن به اوین رفته‌ اما شخصی که پیشتر بازپرس پرونده معرفی شده بود و تلفنی با خانواده بهمن صحبت کرده بود، حاضر نشده پای تلفن بیاید و گفته «خبری از پسرتان ندارم. چند روز دیگر سر بزنید.»
ادعای این شخص مبنی بر این‌که «خبری ندارد» چون بهمن «در اختیار است»، نگرانی خانواده را دوچندان کرده.

بهمن صبح چهارشنبه چهاردهم بهمن بازداشت شد و درست دو هفته است در سلول انفرادی است.

در این مدت تنها یک بار، پنج روز بعد از بازداشت، با خانواده تماس گرفته، آن‌هم خیلی کوتاه.
مادر و پدرش به همه نهادهای مسئول، از دفتر ریاست‌جمهوری گرفته تا وزارت اطلاعات و وزارت دادگستری و البته زندان اوین، سر زده‌اند، اما کسی پاسخ‌گو نبوده، تا جایی که حتی روشن نیست کدام نهاد او را گرفته و به چه اتهامی.
خانواده بهمن می‌گویند پیش از برخورد اخیر بازپرس امیدوار بوده‌اند از مسیرهای قانونی به نتیجه برسند، اما دیگر جایی نمانده که مراجعه کنند.

بهمن دو سال پیش که تازه به ایران برگشته بود هم چندین جلسه به خاطر دوران کاری‌اش در بی‌بی‌سی‌ فارسی بازجویی شده بود، اما بازداشت نشده بود.

2016/02/15

گزارش دیدبان حقوق بشر از دستگیری بهمن دارالشفایی و دوملیتی‌های دیگر

دیده‌بان حقوق بشر روز دوشنبه ۱۵ فوریه گزارش منتشر کرده و دستگیری امثال بهمن دارالشفایی را نشان‌گر خطری دانسته که «افراد دوملیتی در صورت تصمیم به زندگی در ایران با آن مواجه هستند.» 

متن کامل گزارش دیده‌بان حقوق بشر را بخوانید.

* تاریخ بازگشت بهمن به ایران در این گزارش سپتامبر ۲۰۱۴ ذکر شده که درست نیست. تاریخ درست ژانویه ۲۰۱۴ است. ما متن گزارش را عینا چاپ کرده‌ایم.


(بیروت) – سازمان دیدبان حقوق بشر امروز اعلام داشت دستگیری یک خبرنگار سابق بی‏‌بی‏‌سی توسط مقامات ایرانی در روز ۳ فوریه ۲۰۱۶ نشان دهنده خطری است که افراد دومیلیتی در صورت تصمیم به زندگی در ایران با آن مواجه هستند. خانواده بهمن دارالشفایی که به عنوان مترجم کار می‏‌کرده است ، تاکنون  قادر نبوده ‌اند از علت دستگیری اگاهی پیدا کنند. آنها نمی‌دادند که او توسط چه کسانی دستگیر شده و یا با چه اتهاماتی ممکن است روبرو باشد.

دارالشفایی که دارای تابعیت دوگانه بریتانیایی ایرانی می‌باشد به عنوان خبرنگار برای وبسایت و کانال تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی مشغول به کار بود و در سپتامبر ۲۰۱۴ پس از چندین سال زندگی در بریتانیا به ایران بازگشت. هنگامی که وی به فرودگاه وارد شد، مقامات کشور گذرنامه او را توقیف کردند. در طی دو ماه بعد مقامات وزارت اطلاعات مرتبا از دارالشفایی درباره فعالیت‏های وی به عنوان خبرنگار بازجویی می‏‌کردند اما در آن زمان هیچگونه اتهامی علیه وی اعلام نشد.

سارا لی ویتسون، رئیس بخش خاورمیانه سازمان دیدبان حقوق بشر گفت «نهادهای امنیتی غیر پاسخگو ایران به وعده‏‌های ‏رییس جمهور روحانی  در باره ایرانی فراگیر اعتنایی نمی‌کنند. این شیوه دستگیری ایرانیانی که صرفا در طی زمان اقامت خود در خارج از ایران، از حق خویش برای آزادی بیان و تجمع بهره‏‌مند شدند، این مفهوم را که ایران حقیقتا از شهروندان خود که می‏‌خواهند به وطن بازگردند استقبال می‏‌کند، شدیدا تضعیف می‏‌نماید.»

مأموران لباس شخصی از نهادهای امنیتی ناشناس، دارالشفایی را در صبح روز ۳ فوریه در خانه یکی از دوستانش دستگیر کردند. مأموران سپس دارالشفایی را به خانه والدینش بردند، به او حکم جلب نشان دادند و سپس تمام لوازم دیجیتال وی را توقیف نمودند. هنگامی که پدر و مادر وی از مأموران توضیح خواستند، و درخواست کردند خود را  معرفی نمایند، آنها از پاسخگویی امتناع ورزیدند.
دوستان دارالشفایی گزارش کردند که حساب کاربری تلگرام وی تا چند ساعت پس از دستگیری او فعال بود و حداقل در یک مورد، مقامات از حساب تلگرام او استفاده کردند تا با یکی از افراد درلیست تماس او گفتگو نمایند.

خانواده دارالشفایی در روز ۶ فوریه به زندان اوین در تهران مراجعه کردند و در آنجا تواستند با یکی از مقامات به طور تلفنی صحبت کنند و او تأئید کرد که پسر آنها در آنجا زندانی است. مقام مزبور به آنها گفت که وی  تا یک هفته دیگر نمی‌تواند با خانواده‏‌اش تماس بگیرد. دو روز بعد، دارالشفایی با خانواده‏‌اش تماس گرفت و به آنها گفت که او را در «سلولی» محبوس کرده و از او بازجویی می‏‌کنند اما درباره اتهامات خود و یا در مورد هویت و وابستگی بازجو (های) خود جزئیات بیشتری ارائه نداد.

سازمان دیدبان حقوق بشر اظهار داشت به نظر می‏‌رسد ایرانیانی که دارای تابعیت دوگانه می‏‌باشند و یا در خارج از کشور زندگی کرده ‌اند، مخصوصا توسط نیروهای امنیتی هدف قرار داده می‏‌شوند. علیرغم دعوت‏های ‏مکرر رییس جمهور روحانی از ایرانیانی که ترک وطن کرده‌اند و تشویق آنها به بازگشت به کشور، مقامات ایران چندین تن از شهروندان ایرانی را که بازگشته‌اند، دستگیر نموده و تحت تعقیب قانونی قرار داده‌اند.

مقامات ایران در روز ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ سیامک نمازی، شهروند ایرانی امریکایی و مدیر دفتر برنامه‌ریزی استراتژیک کمپانی نفت کرسنت که مرکز آن در دوبی می‏‌باشد را در حالی که برای دیدار از خانواده خود به تهران سفر کرده بود، دستگیر نمودند. وی در حال حاضر در بازداشت به سر می‏‌برد اما اتهامات او هنوز معلوم نیست. جیسون رضائیان، خبرنگار واشنگتن پست که اخیرا در طی مبادله زندانیان میان ایران و ایالات متحده، آزاد شد، به مدت ۱۸ ماه در یکی از بندهای زندان اوین که تحت نظر سپاه پاسداران اداره می‏‌شد محبوس بود و در طی این مدت دادگاه او را به محکومیتی محکوم کرده بود که حتی خود او هم از آن اطلاعی نداشت.

مصطفی عزیزی، فیلمساز مستند و مقیم دائمی کانادا در روز ۲۵ فوریه ۲۰۱۵ در حالیکه برای دیدار خانواده خود به ایران رفته بود دستگیر شد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران عزیزی را که هنوز در زندان به سر می‏‌برد، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، «توهین به مقام رهبری»، و «تبلیغ علیه نظام» به تحمل هشت سال حبس محکوم نمود. سازمان امنیت سپاه پاسداران انقلاب ایران سراج میردامادی که در طی اقامتش در فرانسه به عنوان خبرنگار برای وبسایت رادیو زمانه کار می‏کرد را در روز ۱۰ مه ۲۰۱۴  دستگیر نمود. او در سال ۲۰۱۳ به ایران باز گشته بود و پیش از دستگیری چندین بار مورد بازجوئی قرار گرفته بود.

در روز ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۴ شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران میردامادی را به دلیل فعالیت‏های ‏روزنامه‌نگاری‌اش به اتهام «تجمع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به تحمل شش سال حبس محکوم نمود. وی اکنون در زندان اوین به سر می‏‌برد. پدر میردامادی به وبسایت روز آنلاین گفت قاضی ابوالقاسم صلواتی مسئول شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در طی محاکمه وی گفته بوده است با تو چنان رفتاری می‏‌کنیم که هیچ کدام از ایرانیان هوس آمدن به ایران را نکنند.

در آوریل ۲۰۱۴ مأموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب ایران، حسین نورانی‌نژاد، روزنامه‌نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی را دو ماه پس از بازگشتش از استرالیا که برای طی دوره کارشناسی ارشد به آنجا سفر کرده بود، دستگیر نمودند. در ماه ژوئن ۲۰۱۴ دادگاه انقلاب، نورانی‌نژاد را که پس از دو ماه حبس انفرادی به قید وثیقه آزاد شده بود، به جرم «تبلیغ علیه نظام» و «تجمع و تبانی علیه امنیت ملی» به تحمل شش سال حبس محکوم کرد. سپس یک دادگاه تجدید نظر مجازات نورانی‌نژاد را به یک سال حبس کاهش داد. نورانی‌نژاد در حال حاضر در زندان اوین به سر می‏‌برد.

2016/02/14

یک هفته است کسی از بهمن خبر ندارد

دوازده روز از بازداشت بهمن می‌گذرد و همچنان معلوم نیست کدام نهاد او را گرفته و چرا.
در این مدت تنها یک بار و آن‌هم حدود یک دقیقه با خانواده‌اش تماس گرفته. از همان تماس هم یک هفته می‌گذرد.


 دوازده روز است بهمن در سلول انفرادی است، بدون دسترسی به کتاب و روزنامه و تلویزیون.
معلوم نیست هواخوری می‌رود یا نه، سلامت است یا نه.
مسئولی اگر جواب خانواده را داده، به حرف‌های کلی بسنده کرده.
آن‌ها که تجربه دارند می‌گویند «سپاه». آن‌‌ها که تجربه دارند می‌گویند «اطلاعات». آن‌ها که تجربه دارند می‌گویند «خود قوه قضائیه».
واقعیت این است که کسی چیزی نمی‌داند.
جز این‌که دوازده روز از بازداشت و یک هفته از تنها تلفن بهمن می‌گذرد، و همچنان معلوم نیست کدام نهاد او را گرفته و چرا.

2016/02/10

نامه مادر بهمن به روحانی: به شما رأی دادیم که ظلم کم‌تر شود

مادر بهمن در صفحه فیس‌بوکش چند خطی به حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، نوشته که در زیر می‌آید.


بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت آقای دکتر روحانی، رئیس‌جمهور ایران

سلام،

من مادر بهمن‌ام، بهمن دارالشفایی. یک هفته پیش همین موقع، همین‌جا وسط خانه‌مان، چند مرد ایستاده بودند منتظر که پسرم را بغل کنم و بگویم خدا نگهدارت. بعد بردندش. نگفتند کجا، نگفتند چرا، نگفتند کی هستند و از پسر من چه می‌خواهند. (از من بپرسید می‌گویم همین‌قدر که نوشتم کافی است، وصف ظلم انشاء نمی‌خواهد. اما دخترم می‌گوید دو خط دیگر بنویس.)

آقای روحانی،

اگر به شما رأی نداده بودم، همان دو خط را هم نمی‌نوشتم. نوشتم چون به گردن‌تان حق دارم، مثل میلیون‌ها ایرانی دیگر که انتخاب‌تان کردند. هرکس نداند، خودتان می‌دانید که فقط برای برداشتن تحریم‌ها به شما رأی ندادیم. هرچند آن هم مهم بود و خدا را شاکریم که انجام شد. به شما رأی دادیم که امید زنده بماند، که ظلم کم‌تر شود، که آدم‌ها کرامت داشته باشند، که جوان‌ها نروند، بمانند و ایران را بسازند.

آقای روحانی،

می‌دانم سرتان شلوغ است. رئیس‌جمهورید، سالگرد انقلاب است. از قضا بابت این جمهوری و آن انقلاب هم به گردن‌تان حق دارم. گواهش نام پسرم، که یک هفته است انفرادی است، به گناه نکرده.

اللهم فک کل اسیر

صفورا تفنگچی‌ها
۲۱ بهمن۱۳۹۴